روضه و شعر برای امام حسن

الا ای آب، مهر مادر من

چرا افروختی پا تا سر من

اگر رفع عطش از من نکردی

چرا آتش زدی بر پیکر من

الا ای آب، آب زهرآلود

که بگرفت از تو پایان دفتر من

منم آن باغبان و خون دل ها

بود باغ گل نیلوفر من

من و طشتی پر از خون جگر کاش

نبیند حال من را خواهر من

زبان شکوه نگشایم که این امر

بود تقدیر من از داور من

اگر بستی کتاب عمر من باز

زدی چتر شهادت بر سر من

تو را ای آب با آتش در آمیخت

شرار کینه های همسر من

الا ای آب از دستی چکیدی

که سیلی زد به روی مادر من

اگر گریم از این گریم که سوزد

ز داغم قاسم آن یاس تَر من

حسینم ای کمال آرزویم

حسینم ای تمام باور من

برادر ای که در گفت و شنود است

نگاهت با نگاه آخر من

به دستت می سپارم قاسمم را

که باشد منظر او منظر من

برای کربلایت کن حفاظت

به جان اکبرت از اکبر من

"مؤید" را مقدر کن که باشد

گهی در پیش تو گه در بر من

سید رضا موید

امام حسن مجتبی علیه السلام

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه

حرم برای تو شه کرم می سازه

آخر برات یه گند طلا می سازیم

شبیه گنبد امام رضا می سازیم

سر مزارت ضریح طلا می سازیم

مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم

سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس

سر قبر ام البنین مادر عباس

دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم

حسن حسن می گیم و از عشقت می میریم

به کوری عایشه و دشمن حیدر

بقیع تو آباد می شه گل پیمبر

آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا

بقیع تو آباد می شه به جان مولا

جواد حیدری