متن روضه عبدالله بن الحسن علیه السلام-حاج محمود كریمی

                      

ای عمو من هواییت هستم

بعد اصغر فداییت هستم

از علی ه تو كم ندارم من

روی دست تو جان سپارم من

تا تو را بین دشمنان دیدم

دست در دست عمه لرزیدم

تا صدای تو را شنیدم من

یا حسن گفته و دویدم من

دیدمت كه زپای بنشستی

صید گرگ درنده ای هستی

دیدمت روی خاك افتادی

تشنه و سینه چاك افتادی

باید از بهر تو كنم كاری

خون زاعضای تو شده جاری

وقتی زخم بشه جایی از بدن چیزی نباشه ببندی،اول می گن،دست و روی جای زخم فشار بده،به شرط اینكه یك زخم باشه،نه دو تا باشه

یك طرف حرمله كمین كرده

قصد جان تو نازنیین كرده

عده ای بر حرم نظر دارند

عده ای تیغ از كف افكندند

تو زمین خورده ای و می خندند

گرچه من كوچكم ولی مَردم

از تو هرگز جدا نمی گردم

همچو زهرا سپر كنم دستم

فاطمه مذهبم اگر مستم

كار بچه رو یكسره كردند،دیدن هرجوری بخوان به حسین بزنن،این بچه بی دستم باشه مزاحم میشه،یه وقت دیدن از نزدیك حرمله گلوش و زد،كار كه تموم شد،اینها بچه رو می خوان از حسین جدا كنند،حسین بچه رو نمی داد،حریف نشدند،بچه رو با حسین زدند،حسین و با عبدالله زدند،ای حسین.......خدا می دونه به دل زینب چی گذشت،این بچه از موقعی كه به دنیا اومده امانته دست حسین،گفت:خواهر مواظب باش این نیاد،وقت اومد  یه صدایی بچه گونه بلند شد،عمو جان،كجایی؟از لابه لای مردم همین طوری دیدی تو شلوغی یه بچه می خواد بیاد جلو،یه چیزی شده،مردم جمعند یه بچه از لای مردم می خواد بیاد جلو،هی میگه برید كنار،بذارید نفس بكشه،دورش رو خلوت كنید،بذارید هوا بیاد،الان مادرش می آد،ای وای.....یتیم نوازی نمی كنی ،همچین كه دست ها افتاد،یه جوری تیغ به دست ها خورد،دست نه افتاد،نه نیافتاد،به پوست آویزان شد،حسین دستاشو برداشت گذاشت رو سینه اش،آی یتیم نوازها،یه وقت بوی امام حسن علیه السلام تو كربلا پیچید،امام حسن علیه السلام اومد تو گودال كه تو این جوری داری گریه می كنی،روزیه بیست و هشتم ماه صفرت رو الان بگیر،بعضی تیرها تو بدن عمو مونده،بچه زورش نمی رسه در بیاره،آخه بعضی ها میگن تیر شكسته،برا چی تیر شكسته،تو عرب رسمه،تو شكارچی ها رسمه،هركی یه صیدی رو بزنه،تیر رو می شكنه یعنی این صید مال منه،حسین..........

منبع: كتاب گودال سرخ

 

متن روضه حضرت علی اصغر حاج محمدرضا طاهری


                                  

از اینجا دیگه حواس ها جمع باشه،در خونه ی شیر خواره ی اباعبدالله،باب الحوائج،گرفتارها،مریض دارها،قرض دارها،شب هفتم،اگه كسی دست خالی برگرده،فقط و فقط تقصیر خودشه،چون از هرطرفی كه برای این آقازاده گریه میكنی،یه نفر دعات میكنه،یه طرف مادرش رباب دعا میكنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات میكنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته،یه طرف بابای مظلومش دعات میكنه،گفت:

رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت

بچه رو دیدی،شیرخواره رو میگن،بوس نكنید،اگه احیاناً كسی بوسش كنه،اینقدر صورت لطیفه،جای لب و دهان این بوسه كننده،رو صورت این بچه می مونه.

رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت

نه تنها بوسه از یك آه می سوخت

علی لای لای،علی لای لای،لالایی لالایی.

چه كرده آفتاب گرم وقتی

رُخت در زیر نور ماه می سوخت

پریده رنگ و چسبیده زبانت

عطش افتاده با تاول به جانت

اكثر شیر خواره ها رو كه ببینی گریه می كنند،اما این شیر خواره فرق می كنه،یه نگاه كرد،گفت:

مخند اینگونه شیرینم به بابا

هنوز هیچ اتفاقی نیوفتاده علی اصغر داره میخنده،چرا ابی عبدالله میگه نخند،لب خشكیده شده

مخند اینگونه شیرینم به بابا

كه خون می ریزد از چاك لبانت

لالایی لالایی، لالایی لالایی،علی اصغرم

بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله،ان لم ترحمونی،به من رحم  نمی كنید،فارحموا هذا الطفل،به این بچه رحم كنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً،باید معنی كنم،معنی كنم بعد دادت دربیاد،گفت:ماهی رو از آب بیرون میندازید،تا اون موقعی كه جون داره،خودش رو هی از رو زمین بلند میكنه،بالا و پایین خودش رو میندازه،دیگه جونی براش نمی مونه،این لب هاش رو بهم می زنه،عرب این لحظه رو می گه تلضی،ابی عبدالله نشون داد بچه رو،سر رو شونه می افتاد،فرمود:ببینید داره تلظی میكنه،یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده،بعضی از پیر مردهای سپاه،گفتند:حسین راست میگه،ما كه با بچه جنگ نداریم،ابی عبدالله ،علی اصغر رو آورد تو دل میدون،لباس پیغمبر رو پوشید،برا چی آقا اومد،اولاً منت نون كشیدن بده،منت آب كشیدن بد نیست،دوماً ابی عبدالله تا لحظه ی آخر،داره اینها رو هدایت میكنه،منت هدایت داره میكشه،نكنه اینها بیچاره برن تو جهنم،امامه دلش میسوزه،لذا بین لشكر،خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند:راست میگه حسین،بچه رو بگیرید سیراب كنید،ابن سعد ملعون،دید وضع سپاه داره بهم می ریزه،یه نگاه به حرمله نانجیب كرد،امتحانش رو پس داده،او چشم اباالفضلم هدف گرفته،گفت:چرا جوابش رو نمی دی،نانجیب گفت:بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو،گفت:مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی،هنوز حرف های حسین تموم نشده،یه وقت دید علی داره بال بال می زنه،حالا دیگه حرف آقا عوض شد،تا حالا داشت با علی حرف می زد،حرف عوض شد،گفت:

برایم مرثیه می خواندی ای تیر

به دستم كودكم خواباندی ای تیر

تمام تارهای صوتی اش را

به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر

گفت:

گلویت سرخ و زیر و بم ندارد

چنان زخمی زده مرهم ندارد

بمیری حرمله با چشم دیدم

كه تیر تو زنیزه كم ندارد

***

زداغت تیر هم گریان شده ای وای

نفس در سینه ات سوزان شده ای وای

خدا را شكر دستم زیر سر بود

سرت از پوست آویزان شد ای وای

***

زچشمت رفت كم كم سو بمیرم

چكد خون از سر كیسو بمیرم

خدا رحمی كند مادر نبیند

سرت یك سو،تنت یك سو بمیرم

***

امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند.

پدر با كودكی پرپر نشسته

به روی خاك ها مادر نشسته

رباب این را فقط تكرار می كرد

سه شعبه دارد و تا پر نشسته

یه منظره ای مادر دیده،می گفت:

عطش گرد پر و بال تو می گشت

غریبی پای اقبال تو می گشت

به پشت خیمه ها ای وای دیدم

كسی با نیزه دنبال تو می گشت

لالایی اصغرم،لایی لالایی

امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت:

چگونه خاك بریزم به روی زیبایت

كه تو بخندی و من كنم تماشایت

مزار كوچك تو پر شده از خونت

به خواب ماهی من در میان دریایت

مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب

به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت

چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم

به وقت غارتمان می كنند پیدایت

كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است

كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت

بیا رباب كه این شاید آخرین باری است

كه خواب می رود او با نوای لالایت

اگر نشد كه شود سایه سرت امروز

به روی نیزه شود سایه سار فردایت

حسین .....................

منبع: كتاب گودال سر

صوتی مراسم عزاداری محرم ۱۳۹۱ – شب هفتم


مشخصات دریافت فایل
  نام مداح حاج محمود کریمی  
  نوع فایل (فرمت) MP3  
  منبع هیئت ثارالله (مسجد امام الهادی)  
  لینک دانلود دریافت بخش 1 [21.78 مگابایت]
دریافت بخش 2 [10.14 مگابایت]
دریافت بخش 3 [10.55 مگابایت]
دریافت بخش 4 [15.63 مگابایت]
دریافت بخش 5 [3.47 مگابایت]